وحدت عنصر و مولفه اصلي اجتماع را تشكيل مي دهد. بي وحدت و اتحاد ميان اشخاص انساني و افراد بشري، اجتماع معنا و مفهوم درستي نمي يابد و امكان تحقق خارجي براي جامعه فراهم نخواهد شد. اگر براي اجتماع و جامعه انساني در برابر فرد، اصالت و هويت مستقل و جداگانه اي هم فرض نشود و اجتماع را امري اعتباري محض و مجموعه اي از افراد و اشخاص بدانيم؛ چنان كه برخي از انديشمندان در برابر اصالت بخشي و هويت دهي ديگراني چون علامه طباطبايي و شهيد مطهري بر اين باورند، باز هم نمي توان از ارزش اجتماع و جايگاه تاثيرگذار و نقش سازنده و مثبت آن در راستاي تكاملي بشر چشم پوشي كرد و آن را ناديده گرفت. هر امر و پديده اي با توجه به كار ويژه، آثار و كاركردهاي آن مورد ارزش گذاري قرار مي گيرد. بر اين اساس مي بايست اجتماع را به عنوان يكي از مهم ترين پديده هاي انساني دانست كه كاركرد و نقش بسيار تاثيرگذاري در زندگي انسان و دست يابي وي به كمال و سعادت دارا مي باشد. از اين روست كه قرآن به اجتماع و جامعه انساني به عنوان پديده مثبت و سازنده در زندگي انساني توجه و اهتمام ويژه اي مي گذارد و با فراهم آوردن ابزارها و راهكار و اتخاذ مواضع و دستورهاي شرعي مي كوشد تا پايه هاي اين پديده را استوار و تحكيم بخشد. بيان آثار، اهميت و ارزش و عوامل و موانع ايجادي پديده اي به نام جامعه و اجتماع در قرآن بيانگر اهتمام قرآن به اجتماع است. كه برادري ايماني مهمترين ركن وحدت و انسجام اسلامي در جامعه به حساب مي آيد. و نگارنده در مقام تبيين اين موضوع برآمده كه با هم آن را از نظر مي گذرانيم.
وحدت به عنوان مولفه اصلي اجتماع خود نيازمند مباني و اصول ارزشي است تا پديدار شود و در خارج تحقق يابد. از اين رو، قرآن با آموزه هاي چندي مي كوشد تا مردمان را به آن سوق دهد و اصول وحدت را در ميان ايشان تحكيم بخشد. يكي از پايه هاو اصول اساسي وحدت و عامل مهم در ساختار و ساخت و حدت اجتماعي، عامل برادري است. برادري مي تواند در اشكال مختلف و متنوع خودنمايي كند. از جمله اشكال برادري مي توان به برادري ايماني، برادري خوني، برادري نژادي و قبيله اي اشاره كرد. در اين جا مساله برادري ايماني به عنوان عامل اصلي وحدت آفرين جامعه ديني يعني امت پرداخته مي شود و اصول و آثار آن در تحليل قرآني شناسايي و تحليل كرد.
اخوت مصدر اخ به معناي برادري، دوستي، مصاحبت در زبان عربي به كار رفته است. (لسان العرب ابن منظور و نيز الميزان ج 19ص 211) معناي اصلي و حقيقي آن، شركت در ولادت يا شيرخوارگي است كه از آن به برادري نسبي و رضاعي ياد مي شود. كاربردهاي ديگر آن در زبان تازي عبارتند از: هم قبيلگي، مشاركت در كار و صنعت، مشاركت در دين و دوستي. اين كاربردها در مفاهيم اخير به صورت استعاري و يا مجازي است. (مفردات راغب) برخي بر اين باورند كه معناي اصلي اخوت، قوت و نيرو است كه در آن مفهوم الفت و عطوفت و دوستي لحاظ شده و اشراب گرديده و در همه كاربردهاي قرآني اين معنا ملحوظ شده است. (المعجم في فقه لغه القرآن، ج 1 ص 681) واژه اخ و مشتقات آن در قرآن به معناي برادري نسبي و رضاعي ميان دو تن، برادري عاطفي، قبيله اي، همرايي و هم گرايي و برادري ديني آمده است. (الوجوه و النظاير ج 1 ص 89) از مواردي كه اين واژه در معناي برادري نسبي و رضاعي به كار رفته مي توان به داستان هابيل و قابيل(مائده آيه 27 و 31) موسي و هارون (ع) (اعراف آيه 42) يوسف(ع) و برادران او (يوسف آيه 12) اشاره كرد.
در پاره اي موارد سخن از برادران قومي و قبيله اي و نژادي و يا برادران امت مطرح شده است كه مي توان به مساله برادري پيامبران با قوم خود اشاره كرد.(اعراف آيه 65 و شعراء آيه106) اشاره كرد. برخي اين موارد را از نوع برادري عاطفي دانسته اند كه مي توان به نويسنده الوجوه و النظاير اشاره كرد؛ زيرا پيامبران به سبب دل سوزي و مصلحت جويي درباره امت خود و كوشش براي سعادت آنان همانند برادر به آنان سود و منفعت مي رسانند. در برابر گروهي بر اين باورند كه در همه اين موارد و يا دست كم درباره برادري هود بايد آن را به معناي حقيقي و سببي گرفت؛ زيرا همه آنان جزو امت و مردمي بودند كه با چند واسطه به يك پدر منتهي مي شدند. (تفسير فرطبي ج7 ص150)
در برخي از آيات، اخوت به معناي همرايي و همراهي به كار رفته است كه مي توان از برادري ميان منافقان و كافران به عنوان نمونه ياد كرد كه در آيه 156 سوره آل عمران از چنين نوع برادري سخن به ميان آمده است؛ زيرا آنان در مبارزه با مسلمانان و وازنش از پذيرش اسلام و رد آن با يك ديگر همرايي و همراه بوده و از نوعي همگرايي برخوردار بوده اند. چنان كه چنين رابطه و پيوند برادري نيز ميان تبذيركنندگان و شياطين بيان شده است و آنان را برادران شيطان ناميده است.(اسراء آيه27)
چنان كه بيان شد، واژه اخوت در آيات قرآن در معاني چندي به كار رفته است. از جمله كاربردهاي آن افزون بر معناي حقيقي كاربرد در معناي دوستي است، به اين معنا كه كساني را كه ارتباط و پيوند در ميان ايشان بسيار قوي و نيرومند است به برادري نسبت مي دهد تا شدت دوستي و پيوند ميان ايشان را بنماياند.
از ديگر كاربردهاي آن برادري اعتقادي است كه پيش از آن به معناي برادري همرايي و همگرايي از آن ياد شده است. اين نوع پيوند و ارتباط ميان همه كساني كه بر رأي و عقيده واحد درست و يا نادرست مي باشند، وجود دارد. از اين رو مي توان از برادري ميان كافران، و يا ميان مؤمنان و يا ميان كافران و منافقان و يا ميان مؤمنان به شرايع مختلف سخن گفت. چنان كه مي توان اين نوع برادري و پيوند را ميان منافقان با برخي از اهل كتاب نيز ردگيري و شناسايي كرد. قرآن بيان مي دارد كه منافقان از جهاتي با اهل كتاب همراه و همدل هستند و همانند آنان مي انديشند و عمل مي كنند. اين وحدت و اتحاد در عقيده و همرايي و نيز همراهي در رفتار و كنش و واكنش ها موجب مي شود تا عنوان برادري به اين معنا و مفهوم درمورد ايشان به كار رود و مصداق يابد. (حشر آيه11) البته قرآن در اين آيه وجه اشتراكي خاصي را در ميان برخي از اهل كتاب با منافقان تبيين و روشن مي سازد و مي فرمايد: «الم تر الي الذين نافقوا يقولون لاخوانهم الذين كفروا؛ آيا نمي نگري به كساني كه نفاق و دورويي مي ورزيدند و به برادرانشان از كساني كه كافر شدند مي گويند.
در اين آيه منافقان به عنوان بخشي از امت اسلام و به نام مسلماني با گروهي از اهل كتاب كه خداوند آنان را به عنوان مصداق كافر معرفي مي كند ارتباط برادري ديني و عقيده اي پيدا كرده و همراي و همراه ايشان مي گويند و عمل مي كنند و به يك ديگر سفارش و توصيه مي كنند. آن چه در اين آيه تأكيد شده است، مسأله كفر برخي از اهل كتاب و نفاق برخي از مسلمانان است كه بيانگر ارتباط تنگاتنگ ميان نفاق و كفر را نشان مي دهد. از اهل كتاب به نفاق ياد نشده است؛ زيرا نفاق حالتي است كه درصورت وجود زور و قدرت مشروع و يا نامشروع بروز و ظهور مي كند و همانند تقيه (چنان كه مسلمانان در مكه مجبور به تقيه شدند و كفر را پوششي براي حفظ ايمان خود قرار دادند كه قرآن به آن در داستان عمار ياسر و پاي بندي قلبي و اطمينان وي به اسلام اشاره مي كند درحالي كه به زبان كفر ورزيد) نوعي حالت دفاعي شخص و جامعه در برابر قدرت است. نفاق در اسلام در مدينه و زمان حكومت و حاكميت اسلام و پيامبر(ص) پديدار شده است، زماني كه اسلام در قدرت بود و برخي از كافران و مشركان به جهت ترس و خوف از اسلام و قدرت حكومت اسلامي و يا براي كسب منافع به ظاهر دين اسلام را پذيرفته اند. اما از اين كه از اهل كتاب به نفاق ياد نشده است؛ زيرا آنان حتي در زمان قدرت اسلام و حكومت آن، از مسئله ذمه و جزيه بهره جسته و مي توانستند دين خود را حفظ كنند. بنابراين نيازي به پوششي براي حفظ خود در برابر قدرتي به نام نفاق نداشتند؛ با اين همه آنان حتي نسبت به آموزه هاي شرايع و كتب آسماني بي ايمان بوده اند، از اين رو از آنان به كافران اهل كتاب ياد مي كند تا از مؤمنان آن بازشناخته شود. البته احتمال ديگر آن است كه همه اهل كتاب را به نام كافر مي توان ياد كرد، به جهت آن كه به اسلام ايمان نياورده و كافر شدند.
از ديگر كاربردها و دسته بندي برادري در آيات قرآن، مي توان به برادري ميان دوزخيان اشاره كرد. قرآن بيان مي دارد كه ميان دو دسته از حاضران در دوزخ نوعي پيوند برادري وجود دارد اين برادري ميان دوزخيان انساني با دوزخيان از جنس جنيان اثبات مي شود. با اين همه اين برادري در ميان دوزخيان، آن چنان كه بايد و شايد مستحكم و استوار نيست؛ زيرا هر گروه و امتي از جن و انس هرگاه وارد دوزخ مي شوند، ديگري را به گمراه كردن خود از سوي دسته ديگر متهم ساخته و آنان را به چنين جرم و جنايتي لعن و نفرين مي كنند. درحقيقت اين آيات بيانگر اين است كه پيوند برادري كه ميان دوزخيان در دنيا بوده است، آن چنان استوار نيست تا در دوزخ باقي و پابرجا بماند. بنابراين هر دسته از اين امت هاي برادر امت ديگر را لعن و نفرين مي كند و خواستار تشديد مجازات در حق آنان مي شود. (اعراف آيه 38) اين نوع برادري از آن جايي كه در پي منافع بوده است دوام و بقايي ندارد و در زمان خطر كردن ازهم گسيخته مي شود.
نوع ديگر از اقسام برادري، برادري ميان شياطين جن و انس است. قرآن از نوعي برادري ميان شياطين و مشركان (اعراف آيه 102 و 103) و شياطين و تبذيركنندگان (اسراء آيات 26 و 27) سخن مي گويد. به نظر مي رسد كه اين نوع برادري درحقيقت به برادري اعتقادي برمي گردد كه به شكل همراهي و همگرايي در قول و فعل خود را نشان مي دهد؛ زيرا تبذير كنشي شيطاني و رفتاري ناهنجار است كه به جهت همرايي و هم عقيده بودن ميان شيطان و تبذيركنندگان انجام مي شود. چنان كه عامل وحدت و برادري ميان مشركان و شياطين نيز هم عقيده بودن در شرك نسبت به خداوند است.
چنان كه برادري ميان بهشتيان نيز از اقسام برادري اعتقادي است. در آياتي كه به مسئله برادري در ميان بهشتيان چه از انس و چه از جنيان سخن رفته است اين معنا را مي توان به خوبي جست؛ زيرا هم اعتقادي و همرايي ايشان در دنيا بازتابي در آخرت دارد كه در شكل برادري ميان بهشتيان ظهور مي كند. در آيات قرآن تأكيد شده است كه برادري ميان بهشتيان از اين ويژگي برخوردار است كه آنان از هرگونه كينه اي نسبت به برادر بهشتي خود مبرا و پاك هستند. زدوده شدن هرگونه كينه مي بايست در دنيا صورت بگيرد و بازتاب آن در بهشت خودنمايي كند. گاه قرآن براي ترغيب و تشويق مؤمنان به خصوصيات بهشتيان اشاره مي كند تا مؤمنان با شناخت و عمل به كارهايي به چنين صفت پسنديده اي متمايل شوند. چنان كه بيان صفاتي مانند اين كه بهشتيان در سرور هستند بيانگر آن است كه سرور و شادي به عنوان صفت و ويژگي خوب و پسنديده مي بايست از سوي مؤمنان در دنيا پي گيري شود. همچنين آرامش و آسايش بهشتي به عنوان اهداف موردتوجه مؤمنان قرار گيرد. در اين جا نيز وقتي سخن از بي كينگي بهشتيان مي شود به معناي آن است كه مؤمن ديني بايد اين گونه باشد. (حجر آيه 45 و 46)
برادري قومي و نژادي از ديگر اقسام برادري و اخوت است كه در قرآن بدان پرداخته شده است. اين نوع برادري نوعي پيوند اجتماعي خاصي را در ميان خانواده بزرگ خوني پديد مي آورد و موجبات همبستگي ملي ميان برخي از جوامع را سبب مي شود. قرآن با تأكيد بر مسئله اخوت قومي بيان مي دارد كه اين نوع پيوند از آن جهت مهم و مفيد است كه برادران خوني و قومي را به تلاش وامي دارد تا گردهم آيند و از ياري و كمك يكديگر برخوردار گردند و نيازهاي خود را به اين شكل برطرف سازند. البته قرآن از توجه بيش از اندازه به قوميت باز مي دارد و آن را موجب تعصبات بي جا و رفتارهاي كوركورانه برمي شمارد و ضمن بيان فوايد به آسيب هاي آن نيز اشاره مي كند.
قرآن با نكوهش از برخي از اقوام پيشين بيان مي كند كه چه سان آنان نسبت به دلسوزي هاي پيامبراني كه از قوم و قبيله خودشان بودند، خود را دچار گمراهي و هلاكت كردند. به سخنان برادران خوني و قبيله اي خود كه از روي دلسوزي و منفعت خواهي براي ايشان بود گوش فرا نداده و هلاك شدند. در آيات بسياري دعوت پيامبران را با اين عنوان آغاز مي كند كه ما به سوي قوم فلان برادرشان را فرستاديم تا ايشان را به خدا و توحيد و دوري از شرك دعوت كند ولي آنان نپذيرفتند و هلاك شدند. در همه آياتي كه درباره پيامبران پيشين آمده است مي توان اين مساله را ردگيري كرد.به نظر مي رسد كه درگذشته با توجه به قوت و شدت قوميت گرايي و قبيله گرايي دعوت ها در شكل قبيله اي صورت مي گرفت تا هم خوني و هم نژادي موجب شود تا به سخنان پيامبران خود گوش دهند؛ زيرا به طور طبيعي هر شخص، قبيله و قوم در دفاع از جامعه و قبيله خود مي كوشيد و درجلب منافع و دفع مضرات از جامعه تلاش مي كرد. از اين رو خبرهاي جنگي و هجوم دشمن را از ايشان مي پذيرفتند. پيامبران با توجه به اين خصلت و خصيصه بود كه پيام بزرگي را به قبيله مي رساندند كه ايمان به خدا و مساله عذاب الهي در دنيا و آخرت بود. دراين باره مي توان به مساله اخوت و برادري قومي ميان شعيب و قومش (اعراب آيه 85و نيز هود آيه 84)، اخوت صالح و قومش (اعراف آيه 73) هود و قومش (اعراف آيه 65) لوط و قومش (شعراء آيه 161)نوح و قومش (شعراء آيه 106) و مانند آن اشاره كرد.
برادري ايماني، يكي از كارآمدترين راه ها براي اتحاد اجتماعي، همگرايي و همبستگي ميان امت و بهترين راه براي گريز از زيان تفرقه و اختلاف و حفظ كيان جامعه قرآني و اسلامي است، زيرا در سايه برادري ايماني است كه اتحاد، همدلي، همرايي و همكاري و محبت پـديدار مي شود و جامعه ازكژي ها و انحرافات روحي و اجتماعي و اعتقادي در امان مي ماند و توازن اجتماعي درميان جامعه پديد مي آيد و فاصله طبقاتي كاهش و همگرايي تقويت مي شود. در روايات اسلامي است كه مسلمانان در برابر هم مانند ساختمان و سازه اي مي مانند كه همه اجزاي آن به گونه اي قرار مي گيرند كه يك ديگر را حفظ و نگه مي دارند. (مجمع البيان، طبرسي، ج 4 ص 546)
قرآن محور اصلي اتحاد و وحدت و هم گرايي را درجامعه اسلامي و امت قرآني، برادري ايماني دانسته و آنان را دستي واحد در برابر دشمن مي داند. ارتباطي كه از ارتباط خوني قوي تر و اساسي تراست و بر اين اساس نمي توان به خاطر رابطه و پيوند خوني و برادري نسبي و خوني از برادري ايماني دست شست ولي بلكه جايز و گاه واجب است. (توبه آيه 24)
درنگرش قرآن، مسلمانان (كساني كه شهادتين را بر زبان جاري كرده اند) برادر ديني هستند و مي بايست اين برادري را به شيوه هاي مختلف عملي و رفتاري تقويت كنند. (احزاب آيه 18و بقره آيه 178 و آيات ديگر)البته نوعي برادري در ميان برخي از مسلمانان سست ايمان با منافقان وجود دارد كه قرآن آن را مورد نكوهش و سرزنش قرار مي دهد و از اين دسته از مسلمانان مي خواهد كه از آن دوري كنند؛ زيرا منافقان انسان هايي هستند كه جز زيان سودي نخواهند داشت و در هنگام سختي مسلمانان را رها مي كنند.(احزاب آيه 18) آثار برادري در دو بعد اسلامي و ايماني (مرتبه عالي تر) مورد توجه قرآن بوده و بدان پرداخته است. بيان اين آثارخود بيانگرارزش و اهميت و جايگاه مهم برادري ايماني در نگرش و بينش اسلام و قرآن است. از جمله آثاري كه قرآن براي برادري بيان مي كند مي توان به حسن معاشرت و ايجاد همبستگي و الفت در ميان مومنان اشاره كرد. (بقره آيه 220)، اصلاح ميان مومنان (حجرات آيه 10) و برطرف كردن اختلافات و دو دستگي ها (ص آيه22 و 23) دوري از غيبت وحفظ حريم خصوصي افراد (حجرات آيه 12) تساوي در حقوق (توبه آيه 11) عفو و گذشت درحق يك ديگر (بقره آيه 178) و حتي گذشت از قصاص (همان) بيان گر آن است كه تا چه اندازه مي تواند برادري ايماني براي تحكيم وحدت و ايجاد همبستگي اجتماعي مفيد و موثر باشد. ازاين روست كه قرآن برادري ايماني درميان مسلمانان را نعمت الهي دانسته (بقره آيه 178و آل عمران آيه 103) و به عنوان عامل پايداري اجتماعي مورد تاكيد قرارداده است. (بقره آيه 178) و اسلام الفت خدادادي را به عنوان عوامل ايجادي اين نوع برادري و الفت از مومنان خواسته است. (آل عمران آيه 103) در نگرش قرآن اين گونه وحدت و همبستگي را نمي توان با صرف همه سرمايه هاي زمين به دست آورد و تنها به ايمان و اسلام و عنايت الهي است كه چنين پيوندي درميان مومنان ايجاد شده و مي شود. (انفال آيه 63) قرآن با تاكيد برحقوق برادري چون كمك رساني به يك ديگر (بقره آيه 220)، كوشش براي رفع مشاجره ها و نزاع ها و حل وفصل ها دعاوي (حجرات آيه 10و 9) و پرهيز از كارها و رفتارهايي كه موجب مي شود تا همبستگي و وحدت اجتماعي خدشه دار شود، از مومنان مي خواهد به برادري به عنوان عامل اساسي وحدت امت توجه كنند و از تفرقه و عوامل آن پرهيز كنند. (حجرات آيات 11و 12)